هدیه به اهل تشیع ۱

الحمدالله والصلاه علی حضرت المصطفی

سلام علیکم

همواره از اهل تشیع می شنویم که می گویند مذهبمان را از اهل بیت می گیریم و ما به اهل بیت چنگ زده ایم واهل سنت به مالک وشافعی وسفیان ثوری رضی الله عنهم اجمعین

خوب طبعا باید این مذهب اهل بیت را از احادیث وفقه شان گرفته باشند یعنی این عقیده ای که دارند باید از طریق احادیث صحیح به آن رسیده باشند اما آیا واقعیت امر اینگونه است؟!

عزیزان می دانند که شیعه هیچ کتاب صحیحی ندارند و همین کافی که کلینی بیست سال برایش زحمت کشید نصفش بدون سند وباطل است و خودشان هم اعتراف می کنند

مسئله دوم اینکه اینها از علم حدیث محروم هستند وطبق اعتراف مشایخشان همچون حلی این علم را از عامه یعنی اهل سنت وجماعت گرفته اند
ودر نزد ایشان سند ورجال مهم نیست بلکه متن حدیث مهم است یعنی اگر متن حدیثی به مذهب شیعه خورد قبول می کنند حتی اگر در رجالش مجاهیل و وضاعین وکذابین باشند

اما هدیه من به شیعه در این پست کلام شیخشان ابن مطهر حلی است که اعتراف می کند در کتاب خود که مشایخ او وبزرگان امامیه احادیث خود را از افراد غیر ثقه و مجهول و بدعت گذار می گرفته اند!

یعنی چه؟یعنی اینکه عقاید شیعی از مشتی دروغگو مجاهیل و مبتدعین به ایشان رسیده و مقوله مذهب اهل بیت وفقه اهل بیت ادعا و رویای خامی بیش نیست

زیرا چگونه مذهب اهل بیت از مشتی مجهول الهویه ثابت می شود؟!

اعتراف ابن مطهر حلی
[اسم الكتاب : خلاصة الأقوال في معرفة الرجال] – [المؤلف : ‏العلامة الحلي]
خلاصة الأقوال في معرفة الرجال

‏العلامة الحلي ( الحسن بن يوسف بن علي بن مطهر الحلي )

مقدمه صفحه 2
بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله مرشد عباده إلى سبيل السداد، و هاديهم إلى طريق النفع في المعاش و المعاد، و صلى الله على أشرف العباد محمد النبي المصطفى الهاد، و على آله الغر الأمجاد، صلاة تتعاقب عليهم تعاقب الأعصار و الآباد. أما بعد فإن العلم بحال الرواة من أساس الأحكام الشرعية، و عليه تبنى القواعد السمعية، يجب على كل مجتهد معرفته و علمه، و لا يسوغ له تركه و جهله، إذ أكثر الأحكام تستفاد من الأخبار النبوية و الروايات عن الأئمة المهدية عليهم أفضل الصلاة و أكرم التحيات، فلا بد من معرفة الطريق إليهم، حيث روى مشايخنا رحمهم الله عن الثقة و غيره، و من يعمل بروايته و من لا يجوز الاعتماد على نقله، فدعانا ذلك إلى تصنيف مختصر في بيان حال الرواة و من يعتمد عليه، و من تترك روايته،مع أن مشايخنا السابقين رضوان الله عليهم أجمعين صنفوا كتبا متعددة في هذا الفن، إلا أن بعضهم طول غاية التطويل مع إجمال الحال فيما نقله، و بعضهم اختصر غاية الاختصار، و لم يسلك أحد النهج الذي سلكناه في هذا الكتاب، و من وقف عليه عرف منزلته و قدره و تميزه عما صنفه المتقدمون، و لم يطل الكتاب بذكر جميع الرواة، بل اقتصرنا على قسمين منهم، و هم الذين أعتمد على روايتهم و الذين أتوقف عن العمل بنقلهم، إما لضعفه أو لاختلاف الجماعة في توثيقه و ضعفه أو لكونه مجهولا عندي، و لم نذكر كل مصنفات الرواة و لا طولنا في نقل سيرتهم، إذ جعلنا ذلك موكولا إلى كتابنا الكبير المسمى ب (كشف المقال في معرفة الرجال) فإنا ذكرنا فيه كلما نقل عن الرواة و المصنفين، مما وصل إلينا عن المتقدمين، و ذكرنا أحوال المتأخرين و المعاصرين

اقای حلی در قسمت قرمز رنگ شده می گوید مشایخ ما از هر غیر ثقه و کسانی که به نقلشان نباید اطمینان کرد حدیث نقل کرده اند

واین دلالت می کند که دین شیعه بر احادیث غیر قابل اطمینان بنا شده است واینجا تفسیر می شود قول طوسی در مقدمه خود تهذیب الاحکام که اعتراف می کند همین امر باعث این شد که بسیاری مذهب حقه تشیع را ترک گویند.

در قسمت بنفش رنگ حلی می گوید مشایخ ما در این فن یعنی حدیث قبل از من کتبی نوشته اند

واین کلامی است عجیب وغریب به این دلیل که مشایخ حلی از مجاهیل و دورغگویان روایت کرده اند پس چطور در این باب کتاب تصنیف کرده و قواعد وضع کرده اند؟!

کلام اخر طبق اعتراف حلی و طوسی که قبلا آوردم مشایخ شان وبزرگان امامیه قبل از اینان از هر دروغگویی حدیث نقل می کردند وبه صورت عقیده به خورد مردم می دادند

خوب حال چگونه میتوان قبول کرد این احادیث مذهب اهل بیت هستند؟

مسئله بعدی خود شیعه روایت کردند که معصوم گفته است حدیثنا صعب مستصعب روایات ما مشکل وسخت هستند کسی آنها را نمی فهمد

خوب وقتی هیچ کس کلام معصوم را نمی فهمد وعلمای این قوم هم از مجاهلی وغیر ثقه روایت کرده اند پس چگونه بر این مذهب اعتماد میشود؟!